اگر تمام اين روايت را از ديدگاه تجربه ي مدرنيته و يا ديدگاهآزادي تجارت و نظر گاه هاي نزديك به اين نوع ها ببينيم،حاصل چيز ديگري خواهد شد.شايد بشود شيفته ي اين جريان پرزرق و برق امكانات روز بروز شونده شد و در مقام ستايشش برآمد .اما قصد ما دفاع از چيزي و رد چيز ديگري نيست كه فعلن بر آنيم ،از ميان تمام دريچه ها از دريچه ي انتقادي به اين وضعيت نگاه كنيم ،انتقادي كه نه از سر تفنن،كه از سر درد آلوده بودن اين وضعيت بر مي آيد.

 

در وضعيت گفته شده از سرمايه داري ،انسانها ترسو و محافظه كار شده و از ترس محكوم شدن به عقب ماندگي و مطرود شدن از محافل و مجالس سعي در رسيدن به كاروان پر سرعت  بروز شدگان مي كنند. كاروان خريد تازه آمده ها كه همين فردا از كار مي افتند،هيچ چيز به ضرورت كاركرد ش خريده نمي شود.

 

كاروان نشانه هاي نظم پر زرق و برق سرمايه داري و كاروان آيات سلطه ،مصرف كننده نيز در اين روياي شيرين به خواب مي رودو از معناي اصلي انساني خويش تهي مي شود،ماشيني مي شود براي كار كردن ،پول در آوردن،خريدن و شتري در ميان شتر ها بودن.

 

معيار ها دم بدم توسط رسانه ها در روايتهاي مختلف تبليغ مي شوند  در فيلم ها و در حرفها ،در خود تبليغات ،چطورپوشيدن ،چطورخنديدن ،چطورنشستن ،كجا رفتن ،با چه رفتن و اين يعني انقياد خلاقيت زيستي.

 

 

  

ادبيات و خلاقيت زيستي

 

در چنين اوضاعي كه همه چيز يك خواب شيرين سلطه گر است و انسانها نيز يك شي اند كه بره وار،در پي ديدن اين خواب هاي شيرين اند. ادبيات هم از كاركرد اصلي خود جدا مي شود  و دور مي افتد .ادبيات توليد مي شود و تبليغ مي شود كه مصرف شود تا سبد فرهنگي جامعه خالي نماند و تريبون خيال ورزي اجتماع بي مدعي ،اين ادبيات بسته هاي سر براه كلماتي ست كه هيچ ضرري به حال وضعيت مسلط ندارند ،بلكه در بيشتر اوقات هم مشروعيت بخش آن هستند ،حتا گاهي برگه ي انتقاد هم برايش صادر مي شود.

 

                                 قصه:

 

چند وقت پيش در اين اتوبوس هاي تلويزيون دار مفتخر به تماشاي سي دي جشنواره ي تابستاني يكي از مناطق آزاد كشورمان شدم،با سوت و هلهله برنامه آغاز شد ،مجري در آغاز برنامه از مدير عامل و معاون و كي وكي در نماي درشتي ازچهره هاشان تشكر فراوان كرد.،بعد يكي از خوانندگان مرحوم كشورمان تشريف آوردند و آه از نهاد اتوبوس بر آمد كه خدايش بيامرزد!

خواننده ي مرحوم با لباس درويشي و موي هنر مندي شروع به خواندن كردند كه دنيا نقاشي است و نقاشي بالا دارد و پائين ،بالايي ها خيلي پول دارند اما اصلن آدم نيستند و محبت ندارند،پائيني ها دمشون گرم پول ندارند ،عوضش كلي آدمند.(اين بد بودن يا به عبارتي بد نشان دادن پولدار ها از جنبه هاي ديگر هم قابل بررسي است)

 

خب اگر اين بينش به ضرر آنهمه تاجر و سرمايه دار حاضر بود ،آيا واقعن پولشان را خرج چنين هنر مند و برنامه اي مي كردند؟

اما آنها مي دانند كه اين شعر و ترانه مسكن مثلن حسادت آدمهاي پشت سرشان است،كه در ادامه ي صندلي ها ديگر به چشم نمي ايند.قرص خواب آور آنهاست ،كه اگر آنها در رديف اولند و رئيس ماهستندو پول دارند در عوض ما محبت و معرفت داريم ،اصلن همان بهتر كه ما پولدار نيستيم.دور نيفتيم! 

 

ادبيات به يك شور و جنوني احتياج دارد كه هيچ وقت نظم پذير نيست،به زيست خالقان بزرگ نگاه كنيد،به زندگي فروغ ،نيما ،هلدرلين...همه وهمه در جنونمندي خاصي زيسته اند كه در هيچ تعريف و معياري نمي گنجد.

 

سرمايه داري با معيار ها و استاندارد ها يش اين جنون را به انقياد در آورده و نمي گذارد ،شاعر ،نويسنده با جنون بيرون از نظم و سلطه اش ،با شگفتي هاي حقيقت و حقيقت هاي شگفت روبرو شود.سرمايه داري اين جنون را لا ابالي گري و بي پرستيژي مي داند،براي همين ادبيات ديگر نه توان بخشيدن ِ اثر مثبتي دارد در يك نگاه روانشناسانه،نه توان بيداري و آگاه كردن در يك نگاه سلطه ستيز ايدئولوژيك مثلن ،نه توان تعالي بخشيدن روانهاي رنجور را در يك نگاه حكمتي ،ادبيات جزو ضروريات يك جامعه سرمايه داري شده است كه نمي خواهد بي ادب باشد!

 

 

جامعه اي كه مجله ي ادبي اش را دارد ،شاعرش را ،داستان نويس  و منتقدش را ،ناشران بزرگ و كوچكش را و به تبع اين ناشران ،نويسندگان و شاعران بزرگ و كوچك را و موفقيت در نزديك شدن به حلقه هاي بزرگ تر است،به چشمه هاي مركزي نشر وُ تبليغات وسيع تازه در آمده هاشان،در روزنامه ها و مجله ها ؛به پله هاي ترقي و پيشرفت ،زندگي روشنفكرانهي مجلل ،جلسات سخنراني و كنفرانس ها ،اخته شدگي تمام.

 

در اين فضا حتا پوشش زنانه اي كه از رخنه هاي پوششي به عيا ن سازي دست مي اندازد ونظم حاكم را به چالش مي كشد،به يك امر بي خاصيت و تجملي بدل مي شود ،امري كه از آن استفاده مي شود تا چنين محافل و آدم هايش مجلف و فاسد نشان داده شوندو در پرونده هاي نيمه پنهان ،روي ميز كار سانه هاي رسمي قرار بگيرند و گوش عوام الناس را پر كنند....